کد مطلب:119282 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:152

یادی از استاد











استاد شهید مرتضی مطهری، درباره عالم ربانی، حاج میرزا علی آقا شیرازی قدس سره می نویسد:

دریغ است از آن بزرگواری كه مرا اولین بار با نهج البلاغه آشنا ساخت و درك محضر او را همواره یكی از «ذخائر» گرانبهای عمر خودم- كه حاضر نیستم با هیچ چیز معاوضه كنم- می شمارم و شب و روزی نیست كه خاطره اش در نظرم مجسم نگردد، یادی نكنم و نامی نبرم و ذكر خیر ننمایم.

به خود جرات می دهم و می گویم او به حقیقت یك «عالم ربانی» بود. اما چنین جراتی ندارم كه بگویم من «متعلم علی سبیل نجاه»[1] بودم. یادم هست كه در برخورد با او همواره این بیت سعدی در ذهنم جان می گرفت:


عابد و زاهد و صوفی همه طفلان رهند
مرد اگر هست به جز «عالم ربانی» نیست


او هم فقیه بود و هم حكیم و هم ادیب و هم طبیب. فقه و فلسفه و ادبیات عربی و فارسی و طب قدیم را كاملا می شناخت و در برخی متخصص درجه اول به شمار می رفت. قانون بوعلی را كه اكنون مدرس ندارد او به خوبی تدریس می كرد و فضلا در حوزه ی درسش شركت می كردند، اما هرگز نمی شد او را دربند یك تدریس مقید

[صفحه 276]

ساخت. قید و بند به هر شكل با روح او ناسازگار بود. یگانه تدریسی كه با علاقه می نشست نهج البلاغه بود. نهج البلاغه به او حال می داد و روی بال و پر خود می نشاند و در عوالمی كه ما نمی توانستیم درست درك كنیم سیر می داد.

او با نهج البلاغه می زیست، با نهج البلاغه تنفس می كرد، روحش با این كتاب همدم بود، نبضش با این كتاب می زد و قلبش با این كتاب می تپید. جمله های این كتاب ورد زبانش بود و به آن ها استشهاد می نمود. غالبا جریان كلمات نهج البلاغه بر زبانش با جریان سرشك از چشمانش بر محاسن سپیدش همراه بود.

برای ما درگیری او با نهج البلاغه، كه از ما و هر چه در اطرافش بود می برید و غافل می شد، منظره ای تماشایی و لذتبخش و آموزنده بود. سخن دل را از صاحبدلی شنیدن، تاثیر و جاذبه و كشش دیگری دارد. او نمونه ای عینی از سلف صالح بود. سخن علی علیه السلام درباره اش صادق می نمود:

و لو لا الاجل الذی كتب لهم لم تستقر ارواحهم فی اجسادهم طرفه عین، شوقا الی الثواب و خوفا من العقاب، عظم الخالق فی انفسهم فصغر ما دونه فی اعینهم.[2].

ادیب محقق، حكیم متاله، فقیه بزرگوار، طبیب عالی قدر، عالم ربانی مرحوم آقای حاج میرزا علی آقا شیرازی اصفهانی قدس سره[3] راستی مرد حق و حقیقت بود. از خود و خودی رسته و به حق پیوسته بود. با همه ی مقامات علمی و شخصیت

[صفحه 277]

اجتماعی، احساس وظیفه نسبت به ارشاد و هدایت جامعه و عشق سوزان به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام موجب شده بود كه منبر برود و موعظه كند. مواعظ و اندرزهایش چون از جان برون می آمد، لاجرم بر دل می نشست. هر وقت به قم می آمد، علمای طراز اول قم با اصرار از او می خواستند كه منبر برود و موعظه نماید. منبرش بیش از آن كه «قال» باشد «حال» بود.

... تا آنجا كه من اطلاع دارم مردم اصفهان عموما او را می شناختند و به او ارادت می ورزیدند، همچنان كه حوزه ی علمیه ی قم به او ارادت می ورزید. هنگام ورودش به قم، علمای قم با اشتیاق به زیارتش می شتافتند. ولی او از قید «مریدی» و «مرادی» مانند قیود دیگر آزاد بود. «رحمه الله علیه رحمه واسعه و حشره الله مع اولیائه»[4].

[صفحه 278]


صفحه 276، 277، 278.








    1. یا كمیل! الناس ثلاثه: فعالم ربانی و متعلم علی سبیل نجاه و همج رعاع. نهج البلاغه، حكمت 147.
    2. اگر نبود اجل معینی كه برای آنان مقدر شده، روان هاشان در تن هاشان نمی ماند، از كمال اشتیاق به پاداش های الهی و ترس از كیفرهای الهی. آفریننده در روحشان به عظمت تجلی كرده، دیگر غیر او در چشم هایشان كوچك می نماید.
    3. عالم ربانی حاج میرزا علی آقا شیرازی در سال 1294 هجری قمری در شهر نجف به دنیا آمد و در زمانی كه تنها بیست سال از عمرش گذشته بود، ساكن اصفهان شد. و در طول عمر خود از محضر عالمانی همچون شیخ الشریعه ی اصفهانی، آقا سید محمد كاظم یزدی، آخوند خراسانی، آخوند ملا محمد كاشانی، میرزا جهانگیرخان قشقایی، آقا سید محمد درچه ای و آیت الله بروجردی بهره برد. وی علاوه بر آن از درس طب حاج میرزا آقا باقر حكیم باشی بهره گرفت. حاج میرزا آقا علاوه بر طب، در فقه، فلسفه و دیگر علوم انسانی استاد بود. سرانجام مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی در سال 1375 قمری دار فانی را وداع گفت و در قبرستان شیخان قم به خاك سپرده شد.
    4. سیری در نهج البلاغه، ص 9.